جبرئيل در چاه بر يوسف نازل شد از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمودند: هنگامى كه برادران يوسف ، يوسف عليه السلام را در چاه انداختند، جبرئيل بر او نازل شد و گفت : اى پسر چه كسى تو را در چاه انداخت ؟ يوسف عليه السلام جواب داد: برادرانم آن هم به خاطر مقام و منزلتى كه نزد پدر داشتم بر من حسد بردند و بدين جهت به چاهم انداختند. جبرئيل عليه السلام گفت : آيا مى خواهى از چاه بيرون آئى ؟ يوسف پاسخ داد: نجات من با خداى ابراهيم و اسحاق و يعقوب است كه اگر بخواهد مرا نجات مى دهد. جبرئيل عليه السلام گفت : خداى ابراهيم و اسحاق و يعقوب مى فرمايد اين كلمات را بگو: اللهم انى اءسئلك بان لك الحمد لا اله الا انت ، بديع السموات و الارض يا ذالجلال و الاكرام اءن تصلى على محمد و آل محمد و اءن تجعل لى من اءمرى فرجا و مخرجا و ترزقنى من حيث اءحتسب و من حيث لا اءحتسب . يعنى : خدايا از تو مى خواهم كه ستايش مخصوص تو است و معبودى جز تو نيست اى پديد آورنده آسمانها و زمين ، اى داراى جلالت و بزرگوارى ، از تو مى خواهم كه درود فرستى بر محمد و خاندان محمد صلى الله عليه و آله و سلم و در كنار من گشايشى و فرجى دهى از آنجا كه گمان دارم و از جائى كه گمان ندارم روزيم دهى . پس از اين دعا بود كه خداوند او را از چاه نجات داد و از مكر و حيله آن زن او را محافظت كرد و سلطنت مصر را از جائى كه گمان نمى كرد به او عطا فرمود. در روايت ديگر آمده كه يوسف در چاه اين دعا را خواند يا اله ابراهيم و اسحاق و يعقوب ارحم ضعفى و قله حيلتى و صغرى يعنى : اى خداى ابراهيم و اسحاق و يعقوب به ناتوانى و بيچارگى و خردسالى من رحم كن . |
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
تاريخ : جمعه 25 بهمن 1392برچسب:حسینیه ثارالله کهنوج,حسینیه ثارالله وزیریها,کهنوج, محرم و مداحی جنوبی ها, نجات یوسف از چاه , یوسف پیامبر ,حضرت یوسف, | 9:30 | نویسنده : مرتضي وزيري |